بدان که آخرت در آمدن شتاب دارد و دنیا را در رفتن درنگ نیست. اجل در غایت نزدیکی است و سفر آخرت در نهایت دوری، زاد این سفر نیک اندک است و خطر آن سخت بزرگ، و راه گریزش از هرسو بسته است. سپردن راه آخرت با نشیب و فراز بسیارش، بی رفیق و راهبر، در غایت دشواری است. زیرا راهبران جهان آخرت عالمانی توانند بود که وارثان پیامبران باشند، عالمی که اکنون روزگار از وجودشان خالی گشته و در جایشان عالم نمایانی جای گرفته اند که معروف را منکر می دانند و منکر را معروف می شمارند. بدین سبب علم دین مندرس شده و آثار یقین ناپیدا گشته است، و این گروه به خلق چنان وانمود کرده اند که اقسام علم از سه بیرون نیست:
یکی- علم فتوای احکامی که حاکم و قاضی را بدان حاجت باشد تا چون ناکسان و فرومایگان دچار نزاع و خصومت شوند و چون سگان به جان هم افتند، دفع نزاع و قطع خصومت آنان ممکن گردد.
دوم- علم جدل که وسیله مباهات و تفاخر شده، و هر برتری جویی می کوشد که خصم عقیدتی خویش را به یاری آن سرکوب سازد یا به اجبار به خاموشی وادارد.
سوم- علم سجع پردازی و بازی با الفاظ که مذکران را وسیله ای شده تا با نیروی آن عوام را بفریبند و اوباش را در حلقه مریدان خود جای دهند.
و چون تکیه این عالم نمایان بر این سه فن دامی شده است برای طلب حرام و دست یافتن به مال و مقام، و حقیقت علم راه آخرت و آنچه سلف صالح بر آن بوده اند در میان خلق بی رونق و متروک گشته است علمی که در قرآن (فقه وحکمت و نور و هدایت) خوانده شده- تحریر کتاب احیاء علوم الدین را بسیار مهم دانستم تا عوم دین احیا پذیرد و راه های پیشوایان گذشته آشکار شود و روشن گردد که انبیا وسلف صلح کدام علم ها را علم نافع شمرده اند(از مقدمه ربع منجیات احیاء علوم الدین - از وبلاگ جناب آقای شهباز محسنی ).
نظرات شما عزیزان: